درباره مستند خود بیانگر
مستند خود بیانگر، نوعی فرم و سبک مستندسازی است و در رده مستند اول شخص یا شخصی قرار می گیرد.
در مستند خود بیانگر، مخاطب از موضوع و رویداد به وسیله مشاهدات و اطلاعات راوی آگاه میشود.
در مستند خود بیانگر، فیلمساز به عنوان اول شخص یا منِ راوی، به تشریح و روایت موضوع می پردازد. در این سبک، اغلب، مستندساز، خود یکی از شخصیتهای فیلم است. پس راوی را با فرم «من»، و یا گاهی به صورت جمع «ما» نشان میدهد. روایت مستند خود بیانگر، اغلب برای نمایش اعماق ذهن فیلمساز و افکار گفته نشده او استفاده میشود.
به صورت کلی، راوی قهرمان اصلی مستند خود بیانگر است که افکار ذهنی او برای مخاطب بیان میشود، اگرچه افکار دیگر شخصیتها بیان نشود.
روایت خود بیانگر میتواند به صورت دانای کل هم دربیاید، بدین صورت که یک شخص که مستقیماً در حوادث حضور دارد اما اطلاع یا آگاهی به بیننده نمیدهد. با این حال فیلمساز میتواند آگاهیهای خاصی از موضوع را به مخاطب هشیار بدهد، مثلاً زمان یا مکانی را با علتی خاص توصیف کند. یک راوی هشیار، یک انسان است که رفتارها و اتفاقات گذشته را نقل میکند، پس نمیتواند شاهد کاملی باشد، نمیتواند همه چیز را تمام و کمال ببیند و اتفاقات کاملاً را درک کند، بنابراین لازم نیست تمام افکار درونی به صورت کامل انتقال داده شود، ممکن است راوی اهدافی را دنبال کند.
راوی مستند خود بیانگر، میتواند شخصیت کانونی باشد. در این فرم از سینمای خود بیانگر، راوی اول شخص همیشه یکی از شخصیتهای فیلم است (خواه قهرمان اصلی باشد خواه نباشد). در این زاویه دید شخصیت عملی انجام میدهد، قضاوت میکند و نظرهایش را بیان مینماید و در نتیجه به مخاطب اجازه نمیدهد که افکار و احساسات دیگر شخصیتها را درک کند.
خود بیانگری و ذهنیت در مستند های اول شخص
مستند ساز در جهان تاریخی، یعنی جهانی که در حال رخ دادن است، به خود بیانگری می پردازد. "یعنی هم سوژۀ فیلم است هم سوژه ای است که فیلم می سازد. مجموعه مستند «حرفه مستند ساز» ساخته شیرین برق نورد، فیروزه خسروانی، فرحناز شریفی، سحر سلحشور، مینا کشاورز و ناهید رضایی، دقیقاً دارای چنین تعریفی از خود بیانگری است.
گرچه در دوره ما خود بیانگری بطور وسیع به خاطر نو آوری های تکنولوژیک رشد کرده است، اما سینما گران ، همواره به نحوی خود و حالات درونی خود و درک خویش از جهان وتاریخ را بیان کرده اند. حتی صحنه مظفر الدین شاه روی پشت بام کاخ گلستان و اشیایی که همراهان باخود به روی پشت بام آورده اند، اثری کاملاً خود بیانگرایانه ساخته است. که شاید یکی از نخستین آثار ذهنی در جهان سینما باشد. هنگامی که فرشاد فدائیان روی اشیایی که همواره پیرامون ما هستند و به آنها نگاه نمی اندازیم تأکید می کند، نگاهی خودبیانگرایانه دارد. زیرا مخاطب را در باره اشیاء پیرامونش به تعمق وامی دارد. در ذات تعریف فیلم مستند"پرورش خلاق امر واقع"، نوعی خود بیانگری وجود دارد. خلاقیت امری خود بیانگرایانه است. البته برخی فیلم های مستند بیانگر ذهنیت مستند ساز نیستند که هیچ، بنظر می رسد، سرشار از خود بیگانگی اند.
تمایلات ، آرزو ها، اعتقادات، نوع نگاه انسان به جهان ، مجموعه ذهنیات او را می سازد، ذهنیت برای مرتبط شدن با دیگران به زبان نیاز دارد، اگر این زبان را سینما بدانیم، وقتی در سینمای ایران,مشروطیت تا سپنتا، فیلم با سایه بازی شروع میشود، نمایشگر نگاه محمد تهامی نژاد به تاریخ هنر ایران است که با سایه بازی شروع می شود. و یا نحوه ای که ابراهیم مرادی با تاریخ مواجه می شود، نشان از بیان ذهنیت تهامی نژاد در نمایش یک شخصیت تاریخی دارد که میزانسن را از ذهن او بیرون می کشد. و یا نوع اجرا در صحنه سینما تمدن و ارجاع به تاریخ نمایش در سینما های ایران، بیرون کشیدن تاریخ از ذهن یک فرد تاریخ ساز یعنی خانبابا معتضدی و نحوه ای که این صحنه به مدد افراد و به صورت عروسکی اجرا میشود، بیان شخصیِ من به مدد نمایش، صحنه پردازی، گوینده، بازیگران و سینما است. در شیوه شناسی سینما، خود بیانگری با شخصیت هایی مثل مایکل مور، دگرگون شد شکلی یافت که بازتاب حضور "خود" در سینما بود. درراجر ومن، مایکل مور ، ذهنیت و درک خود را از جهان با ما در میان می گذارد و در این بیان، خودش را هم می بینیم. و با او و حتی با نیک برومفیلد این تعریف به میان آمد که سینمایی سلف رفلکسیو است. یعنی به جای این که صرفاً به جهان اجتماعی تاریخی بپردازد، بازتاب درونیات خود او هم هست.
درخود نگاری «پیر پسرِ» ساخته مهدی باقری، شاهد انتخاب های جدید و نگرش های تازه در جامعه ایرانی در مواجهه دو نسل و درون خانواده هستیم. خود بیانگری را از ارزش های اصلی در فرایند مدرن سازی دانسته اند. یعنی افراد در انتخاب و قضاوت های خود آزادی عمل دارند. سیاست های خود بیانگری در همین معنا تعریف می شود. و به طبقه خلاق در جوامع جدید امکان رشد می دهد تا با انتخاب شخصی شان تعریف شوند. بنابراین در سینما هم خود بیانگری به معنای پرداختن به ذهنیات و رؤیا های شخصی مستند ساز و با حضور خود او، امری تازه است. شرایط اجتماعی ایران، وظایف تاریخی تازه ای را پیش پای هنرمند قرار داد و از او خواست که در برابر جهان اجتماعی تاریخی اش، به قضاوتی شخصی تر بپردازد. از این رو سینمای خود بیانگر در جریان بیداری و تحولات ناشی از انقلاب در دهه های 60 و 70 به صورت یک گونه درآمد.
بخشی از محتوای درونی فیلم های نسل اول و دوم ، متعلق به نهاد بود. در فیلمهای ساخته شده در دهه 40 ما مستقیما با نهاد روبه هستیم و فیلمساز وسیلهای در خدمت نهاد است. تغییرات جدید در خود بیانگری البته با دوربینهای دیجیتال تسهیل شد ، در اختیار قرار گرفتن و متعلق به من شدن دوربین باعث شد که بتوانیم در مورد خودمان صحبت کنیم. وقتی تهیه کننده شما یک سازمان است در آنجا خود بیانگری حذف میشود. چون سازمان (مثلاً کارخانه دار)، سهم اساسی در شاکله روایی و نظری فیلم دارد. در مجموعه فیلمهای خبری نمیتوانیم فیلمبردار یا فیلمساز را در پس جمله خبری تشخیص بدهیم. هر چه که با رشد سیاست های خود بیانگری، نقش نهاد کمتر میشود و به خاطر تغییر در مالکیت ابزار و تغییر در سیاست های نمایش و توزیع، خودبیانگری دگرگون می شود و از شکل سمبولیک و راز آمیز به شکل بیان آشکار در می آید. از همین رو خود بیانگری در بخشی از سینمای دهه های 40 و 50 راز آمیز و نمادین بود. چرا که با حضور قاطعِ نهاد، که میخواست از فیلم نتیجهای بگیرد، کارگردان یا با او مشترکاتی داشت یا در مقابل نهاد قرار میگرفت. واین سرنوشت مستندسازی است.
سهراب شهید ثالث، در فیلم هایی که در ایران ساخت در مرحله آبی بود. در تمام فیلم هایش، او رنگ آبی را به صحنه می تاباند. حتی دیوارها را رنگ آبی می زند. فیلمسازخود بیانگر نسبت به جهان پیرامون خودش حساسیت نشان می دهد. خود بیانگری یکی از الگو های ذهنیت پردازی در سینما است.
انواع مختلف خود بیانگری و نام های دیگر آن : جریان سیال ذهن، خود بیانگری و خود شرح حال نگاری، چهره نگاریِ شخصی (من، گنجینه خاطره های شخصی است)، خود نگاری ( سلف اینسکریپشن . نوشتن در باره خود در تویتر یا یو تیوب)، اجرا یا نمایش خود (مایکل رینوو آن را performing the selfنامیده است)، بازتاب خود، مکاشفه خود (self-revelatory)
خود بازنمایی (سلف ریپرزنتیشن) توانایی معارفه دوباره خود. از طریق فیلم مستند، شخص به معرفی خود به شیوه ای تازه می پردازد. در فیلم اول شخص، کارگردان در صحنه حضور دارد. یعنی هم موضوع ، همسازنده فیلم است.
فیلم هایی وجود دارد که فرد از طریق درک شخصی خودش، یک موقعیت اجتماعی یا یک شخصیت سیاسی و اجتماعی را تفسیر می کند. به هرصورت خود او در مرکز توجه است.
بیل نیکولز می نویسد:" مستند های مسائل اجتماعی، مباحث عمومی را از نظر گاه اجتماعی مطرح می سازند... مستند های خود بیانگری شخصی، مباحث اجتماعی را از یک نظر گاه شخصی مطرح می کنند وکار هایی مثل سقوط پیتر فورگاش و... در مرز بین این دو تأکید قرار می گیرند. آنها به وضوح از شخصیت مرکزی به مباحث کلان تر می رسند و با دقت تمام به شرح جزئیات شخص مورد نظرشان می پردازند.
روبرت صافاریان درباره خودبیانگری می گوید :
امّا خودبیانگری. وقتی کسی مستقیم درباره خودش حرف میزند بسیار بعید است که تمام واقعیت را بگوید یا حتی از وقتی که غیرمستقیم حرف میزند راستگوتر باشد. ...وقتی به نام خود سخن میگوییم کمتر از همه واقعیت را میگوییم. نقابی بدهید تا واقعیت را بگویم.
مینا کشاورز درباره خودبیانگری می گوید :
درست است که خود بیانگری از اوایل دههی 1370 شروع شد اما اساسا اینکه خانم ها جلوی دوربین خود بیانگری کنند و فیلم بسازند خیلی کم اتفاق افتاده است. خانمها به جای اینکه به دنبال سوژه بروند و همان را دنبال کنند، دوربین را به سمت خود برگرداندند و خود بیانگری کردند. اگر چه در حوزهی ادبیات و نوشتار، زنان خود بیانگری کردند اما در سینما این اتفاق نیفتاده بود. یکی از وجوه اساسی در خود بیانگری این است که خودت را بیان کنی، چارچوبها را نپذیری و درباره ی آنها فکر کنی، اینکه تو چه شکلی از زندگی لذت میبری؟ و چطوری میتوانی خودت را از ملال روزمره که در زندگی روزمره گرفتارش هستی و فکر میکنی راضی نیستی و خوشحال نیستی، رها کنی؟ در واقع دوربین برای من یک همراه بود که با پدر و مادرم حرف بزنم و بگویم از زندگیام خوشحال نیستم. حتی به همسرم بگویم که فکر نمیکنم که این زندگی علی رغم چارچوبهای موجود در جامعه، همان زندگی باشد که دنبالش بودم. به عبارت دیگر خود بیانگری یکی از اساسیترین مفاهیم زندگی روزمره است و به یکدیگر پیوسته هستند. دوربین این امکان را به من داد که هر چه را در درونم بود، بیان کنم.
فهرست تعدادی از فیلمهای خود بیانگر
- «پیرپسر» مهدی باقری
- «۲۱ روز و من» شیرین برقنورد
- «خوان بی خان» هادی معصوم دوست
- مجموعه مستند «حرفه مستند ساز»
The documentary itself expresses
منابع:
«ذهنیت و سینما: در بیان چگونگیِ اجرا» نوشته محمد تهامی نژاد
«مستندهای خودبیانگر» نوشته ناصر صافاریان