مستند شاعرانه :
مستند شاعرانه، رهیافتی انتزاعی در مستند است. "از این گزاره مشهور که می گوید مستند باید درباره چیزی بحث ایجاد کند، فاصله می گیرد وجلوه گر ساختن و اشاره را جایگزین مباحثه می کند. آنها به جایی تأکید بر مصداق خود در جهان واقعی، به تأثیر خویش بر بیننده می اندیشند". در نوعی از مستند شاعرانه که شباهت بسیار به فیلم های پیشرو و تجربی دارد، مستند ساز نمی خواهد المثنای واقعیتِ زمان ومکان را ارائه نماید.
بیل نیکولز، آن را تفسیر ذهنی از موضوع معرفی می کند. مستند ساز از محتوای روایی دست می کشد و بر حال وهوا وفضا سازی متمرکز می شود. برای انتقال احساس خود، ( مثل شب ومه آلن رنه) فضا ها و تصاویر و صحنه های متضاد مختلف را به هم پیوند می زند. گاهی این شیوه مستند سازی با دو زیر گونه فیلم های «نان فیکشن» یعنی آوا نما( نماهنگ) و «سینه پوئتری» تداخل پیدا می کند و یا اشتباه گرفته می شود. در صورتی که مستند شاعرانه نیز جستجویی حسی در جهان تاریخی است. مونتاژ شاعرانه در جستجوی تداعی معانی ها و ایجاد ریتم های زمانی و مجاورت های فضایی یا مکانی است. تدوین تداومی معنا و کارکرد چندانی ندارد. عنصر بلاغی یا قانع کنندگی، کم رشد باقی می ماند. به عبارت دیگر، مستند ساز در پی قانع سازی بیننده اش نیست. آدم هایی که در فیلم حضور می یابند ، بدقت شناخته نمی شوند و فیلم در پی معرفی آنها نیست. بلکه به دنبال انتقال یک احساس به مدد مواد خام واقعی است. هر فیلم مستندی می تواند دارای لحظات شاعرانه هم باشد. اریک بارنو مستند های شاعرانه را " نقاش" می نامد و مایکل رینوو، آن را با عنوانِ «بیان عواطف خود»(express) معرفی کرده است.
مستند شاعرانه یکی از مهمترین انواع فیلم مستند است که حرف خود را با تکیه بر تصویر و موسیقی صرف بدون اتکا به کلام اعم از دیالوگ یا نریشن به مخاطب عرضه میکند. چنانکه از نام این نوع مستند پیداست، شاعرانگی در این شیوه اصل محسوب میشود و مستندساز میبایست از آرایه های ادبی که شعر را از متن منظوم جدا میکنند بهره گرفته و از بیان مستقیم و به دور از عمق مضمون و وجوه مختلف معنا دوری گزیند. آرایه هایی همچون تشبیه، استعاره، تضاد، تضمین، ایهام و غیره قادرند به تصاویر یک فیلم ارزشی فراتر از ظاهر دیداری آنها ببخشند و همچنین صداهای فیلم را از ظاهر شنیداری فراتر برده و آنها را برای دلالت بر معانی ضمنی و پنهان در ذهن سازنده آماده کنند.
عدم اتکا به کلام در مستند شاعرانه از آن روست که مستقیمترین روش ارتباطی استفاده از واژه و زبان گفتاری است حال آنکه مقوله هنر و بخصوص شعر، کمترین نسبت ممکن را با بیان مستقیم و یکسویه دارد. مستندسازی که قصد ساخت فیلم مستند شاعرانه دارد میبایست پدیدارهای بصری را به مثابه واژگان یک قطعه شعر ادبی بنگرد و موسیقی را هم به مثابه ردیف و قافیه و وزن درونی شعر. در آن صورت است که برآیند کار او از وجه خبری و اطلاع رسانی فاصله گرفته و عمق معنایی و ارزش هنری هم ردیف با شعر و غزل پیدا میکند.
رایج ترین آرایه ای که در ساخت مستند شاعرانه به کار فیلمساز می آید، آرایه استعاره است یعنی تشبیهی که مشبه و وجه شبه و ادات تشبیه آن حذف شده و فقط مشبهٌ به باقی مانده است. به عنوان نمونه اگر ما بگوییم «علی که همچون شیر شجاع است آمد» از آرایه تشبیه استفاده کرده ایم اما اگر بگوییم «شیر آمد» آن وقت به استعاره روی آورده ایم. در فیلم مستند شاعرانه مستندساز تصاویر مستند را به گونه ای انتخاب میکند و کنار هم می چیند که تداعی معنایی غیر از معنای خود داشته باشند. موسیقی هم به کمک این تدوین آگاهانه فیلمساز میآید و بر شاعرانگی اثر می افزاید. این تأثیر موسیقایی گاه به قدری زیاد است که باعث میشود مستند شاعرانه شباهتی به نماهنگ پیدا کند و به همین دلیل مورد بی مهری و کم توجهی قرار بگیرد حال آنکه باید میان مستند شاعرانه و نماهنگ تفاوتی مشخص قائل بود. در نماهنگ، این تصاویر هستند که برای موسیقی ساخته یا انتخاب میشوند در حالیکه در مستند شاعرانه استفاده از موسیقی مکمل تصویر است یعنی این موسیقی است که برای تصویر ساخته یا انتخاب میشود نه بالعکس. در مستند شاعرانه ما میخواهیم موسیقی درونی تصاویری را که میبینیم بشنویم نه اینکه برای موسیقی از پیش آماده شده، تصویرسازی کنیم. از این رو جورچینی دقیق و درست موسیقی و تصویر در مستند شاعرانه اهمیت بیشتری نسبت به نماهنگ دارد و همین یکی از عوامل ارزش هنری بالاتر مستند شاعرانه در مقایسه با کلیپ و نماهنگ است.
از نمونه های خارجی مستند شاعرانه می توان به دو فیلم کوتاه «شیشه» و «باغ وحش» ساخته برت هانسترا اشاره کرد. لازم به ذکر است به دلیل مهجوریت این سبک از مستندسازی در ایران نمونه شاخصی از این شیوه در میان نمونه های داخلی وجود ندارد.
منابع:
- شش سبک اصلی مستند نوشته محمد تهامی نژاد
- http://azadj.blogfa.com/post-530.aspx