سینمای مستند ایران هیچگاه محمد تهامی نژاد را فراموش نخواهد کرد، نام انسانی که در کنار پاس داشت نیکی ها و خصایل خوب انسانی، کوشید
تا در سینمای مستند بنیادهایی پی ریخته شود که پیش تر آن را مختص سینمای اکران می دانستند. نخستین این بنیادها نقد فیلم مستند بود.
آن روزها صرف نظر از زنده یاد فرخ غفاری، دکتر هوشنگ کاووسی، فریدون رهنما و شمیم بهار، کسی بر فیلم مستند نقد نمی نوشت؛ آن هم پراکنده و نامنظم. تهامی نژاد کوشید به نقد به طور اخص و ادبیات مستند) نقد و نظر و گفتگو و پژوهش( به طور اعم نظمی رسانه ای بخشد. با مطالعه ی مقالات وی در نشریات چهار دهه ی اخیر درمی یابیم که او چگونه کوشید در کنار دل مشغولی تاریخی اش در مورد تاریخ مند کردن سینمای ایران، سینمای مستند را نیز از پیشینه ی گران سنگی که داشت آگاه گرداند.
کتاب «کتاب «سینمای مستند ایران،عرصه تفاوتها»، به رغم کاستی هایش تنها نمونه ی دندانگیر این سالهاست.
در حوزه ی مباحث نظری نیز نمی توان نقش ارجمند تهامی نژاد را نادیده گرفت. او که به لحاظ تسلطش بر زبان از امکان ترجمه ی منابع روز سینمای جهان برخوردار بود، کوشید با طرح مباحث نظری جدید، راهی نو پیش پای مستندسازان این دیار بگذارد. ترجمه ی کتاب ارزشمند «مقدمه ای بر مستند تلویزیونی» (1385) و نیز طرح نظرات بیل نیکولز به عنوان معتبرترین نظریه پرداز جدید سینما، از این دست فعالیت ها محسوب میشود. به خاطر دارم نخستین بار وقتی با هم در جلسات گروه مطالعات سینمای مستند جمع میشدیم و به طرح مباحث مهم و روز سینمای مستند ایران و جهان می پرداختیم، نخستین بار نظریه شیوه شناسی بیل نیکولز را در آن جلسه از زبان ایشان شناختم. برخالف برخی باورها، معتقدم اهمیت این مباحث نه تنها در فضاهای آکادمیک که به رغم انبوهی کمبودها و کاستی ها، در صحنه های تولید نیز آشکار است، چراکه مستندسازی بدون تبیین رابطه مستندساز با واقعیت امکان ندارد. اگرچه در تمامی این سالها، رسانۀ به اصطلاح ملی، همواره از مستند، تلقی نازلی معادل نوعی سری سازی را رواج داده است؛ ولی مستندسازان شریف ما با مایه گذاشتن از نقد جان و جوانی و صرفنظر کردن از ناموزونی رابطه ی دستمزد و کار، برای تلویزیون فیلم ساخته اند. آنها که از تعدادشان هم كم نيست، برحسب موقعیت اجتماعی و مالیشان در مقاطع مختلف به جان کوشیده اند؛ مانع از، فراموشی معنای درست مستند شده اند. تهامی نژاد و آنها اگرچه جریان ساز نشده اند؛ لیکن از خود ارجاعاتی بجای گذاشته اند تا رهروان جوان امروز و فردا از
الگوهای ارزشمند بی بهره نباشند. تهامی نژاد نیز همپای این مستندسازان که جمع ناهم گونشان را می توانستی تا چند سال پیش در اتاق کارگردانان تلویزیون ببینی، بر آن بود تا در مستندهایش نیازهای سیاسی، اجتماعی هموطنانش را به خوبی آشکار سازد. در شب میراب)1360 ،)به مشکلات محمد تهامینژاد؛ وجدان آگاه و گواه یک نسل اقتصادی خانواده های تهیدست روستایی، که بخشی از آن، ناشی از موانع توسعه ی قنات روستاست می پردازد. در مهاجران و بحران مسکن)1361 ،) از شرایط نامساعد اقتصادی، معیشتیای سخن میگوید که امرار معاش در شهرستان و روستاها را با مشکالت دشوار روبهرو ساخته و آنان را ناگزیر به مهاجرت به تهران و یا هر کلان شهر دیگری واداشته است؛
رویکردی که به فزونی دامنه ی بحران مسکن انجامیده است.
در دوران جنگ نیز تهامی نژاد به جبهه ها می شتابد؛ و لحظاتی را در بیان مشکلات آن مقطع کشور ثبت میکند. سه فیلم، این بخش از کارنامه ی او را تشکیل داده اند:
دی ماه 59 در بوشهر (1359)، از هامون تا هورالعظیم(1365)، و بازگشت(1369)، این سه گانه، سه مقطع از دوران جنگ ما را تشکیل میدهد؛ دوران آغاز جنگ، دوران میانه و دوران
پس از جنگ. نگاه حسی و هم دلانه تهامی نژاد با مردم جنگ زده و نیز با رزمندگانی که در بازگشت به وطن با شرایط خاصی رو به رو می شوند، از زمینه ی انسانی عمیق او خبر میدهد.
اگرچه فرصتی برای ادامه باقی نمانده، ولی مایلم این نوشته را با یاد حضور فعال صنفی تهامینژاد به پایان برم. چه آن زمان که در شورای مؤسس اتحادیه رادیو تلویزیون فعالیت داشت و در سازماندهی و در پیش برد اعتصاب کارکنان تلویزیون و نیز آزادسازی کارکنان دربند میکوشید و چه زمانی که با عضویت در شورای مؤسس انجمن مستندسازان سینمای ایران، نخستین تشکل صنفی مستندسازان سینمای ایران را سامان بخشید. سال ها در هیأت مدیره ی این انجمن منشأ خدمات ارزشمندی به جامعه مستندسازان سینمای ایران شد.
باشد که همچنان سرسبز و پرتوان، مستندسازان سینمای ایران را از برکت وجود خویش بهره مند سازد.
منبع : وب سایت و مستند