منوچهر مشیری،
متولد 24 آذز ماه سال 1330 در همدان
دیپلم ریاضی ، ادامه تحصیل در مدرسه عالی تلویزیون و سینما در رشته فیلم برداری و رشته جامعه شناسی در دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران با گرایش پژوهشگری
. فعالیت مستمر در سازمان صدا و سیما با عنوان پژوهشگر ، نویسنده ، کارگردان و فیلمبردار که بخشی از آن در مراکزتلویزیونی کرمان ، ساری و شهر کرد بود .
. فعالیت با سمت فیلم بردار به مدت 6 سال در تلویزیون
. فیلم بردار و تصویربردار فیلم های متعدد مستند و داستانی از کارگردانهای مختلف در سال های 1389-1353
. فعالیت متمرکز به عنوان مستند ساز به مدت 39 سال از سال 1358 تا کنون
. ساخت 7 فیلم مستند اجتماعی در سال های 1361-1358 که به دوره طلایی مستند اجتماعی تلویزیون معروف است .
. ساخت 42 عنوان فیلم مستند که 21 مورد آن مستندهای پرتره از شخصیت های فرهنگی ، علمی و هنری ایران است ، ار سال 1358 تا کنون .
. تاسیس شرکت فیلم سازی دید نو به اتفاق زنده یاد محمود بهادری ، اسعد نقشبندی و رخشان بنی اغتماد و فعالیت به مدت 11 سال ( از سال 1379 – 1368 ) در زمینه ساخت فیلم های مستند فرهنگی ، اجتماعی و صنعتی
. مبتکر ، طراح آموزشی و مدیر برگزاری اولین کارگاه آموزشی مستند سازی کشور در سال 1385 با همکاری انجمن مستند سازان سینمای ایران و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و پس از آن برگزاری 3 کارگاه مستند سازی دیگر با همکاری انجمن مستند سازان و خانه سینما در سالهای 1389 - 1386
. مشاور ساخت بالغ بر 500 عنوان پروژه فیلم مستند در شهر های مختلف ایران از سال 1389 تا کنون و عضو گروه ارزش یابی تولیدات مستند در سیمای استان های تلویزیون در سال های1395- 1383
. حضور در انجمن مستند سازان سینمای ایران به عنوان عضو هیات مدیره و بازرس در چند دوره و هم چنین حضور در چند جشنواره به عنوان عضو هیات انتخاب و داور-عضو انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند
در کودکی، به دلیل اینکه پدرم کارمند پست و تلگراف بود به تهران منتقل شدیم. در دوران دبیرستان به سینما و فیلم فارسی و چهرههای شناختهشده آن دوران علاقمند بودم و با راهنمایی برادر بزرگم به سینما جدیتر نگاه کردم. برادرم دانشجو بود و همچنین علاقمند به هنر و سینما. در آن زمان مجلهای به نام فردوسی منتشر میشد که در صفحات پایانیاش به سینمای روز میپرداخت. افرادی چون پرویز دوایی، شمیم بهار، کیومرث وجدانی و جمشید ارجمند در آن، فیلمهای خارجی را نقد میکردند. برادرم بهطور مرتب این مجله را تهیه میکرد و در دسترس من هم قرار میداد. بعد از گرفتن دیپلم ریاضی برای من مشخص شد که باید درس سینما بخوانم؛ به همین دلیل فرصتهای تحصیلی دانشگاهی دیگری که تعدادشان هم کم نبود و اعتبار اجتماعی بیشتری نیز داشتند را کنار گذاشتم و وارد مدرسه عالی تلویزیون و سینما شدم. در مصاحبه ورودی من زندهیاد فریدون رهنما هم حضور داشت. نحوه برخوردش با من که جوانی علاقمند اما ناپخته بودم، هنوز هم برایم خاطرهانگیز است. در مدرسه عالی تلویزیون و سینما ( سال 1350) رشته فیلمبرداری را انتخاب کردم.
برخی از همدورهایهای من در آن زمان حسن بنیهاشمی، حمید احمدیلاری، حمید بهاری، مهدی صفرخانی، شیرین وحیدی، میترا کارآگاه، مرتضی پورصمدی، هرمز ناظمپور و حسن علیزاده بودند.
در مدرسه عالی تلویزیون و سینما استادانی داشتم که هنوز هم به یادشان هستم از جمله:
فریدون رهنما (مدرس هنرشناسی فیلم)، هوشنگ کاووسی (مدرس تاریخ سینما)، ماهطلعت میرفندرسکی (مدرس تدوین)، پرویز کیمیاوی (مدرس دستیاری کارگردان)، مهین تجدد(جهانبگلو) (مدرس سبکهای ادب فارسی)، شکرالله منظور (مدرس هنرشناسی)، احمد عالی (مدرس عکاسی) و حسن رهآورد (مدرس تاریخ تئاتر)
پس از پایان دوران تحصیل در سال 52، چون کارمند تلویزیون شده بودم، باید به مراکز تلویزیونی میرفتم. بلافاصه به کرمان رفته و پس از آن در سال 53 به مرکز ساری منتقل شدم. سال 55 در مرکز ساری با همسرم شهناز ناطق که آن زمان کارمند خبر و گوینده تلویزیون ساری بود، آشنا شدم. حاصل ازدواج ما، دو فرزند پسر با نامهای احسان و آرمان است.
بهدلیل علاقمندیام به کار پژوهش، پس از پذیرش در آزمون سراسری سال 57، در دانشکده علوم اجتماعی و تعاون دانشگاه تهران، رشته جامعهشناسی با گرایش پژوهشگری، ادامه تحصیل دادم.
در اسفند ماه 61 احکامی برای حدود 15 نفر از کارکنان تولید تلویزیون به امضای محمد هاشمی – مدیر عامل وقت تلویزیون – صادر شد که براساس آن تعدادی از نیروهای تولیدی سازمان به مراکز تلویزیونی در شهرهای مختلف منتقل شدند. این انتقال گروهی که بدین صورت تا آن زمان در تلویزیون سابقه نداشت به تبعید برنامهسازان تلویزیون معروف شد. در این گروه که اکثریت آنها کارگردان و تهیهکننده بودند، من و محمود بهادری هم از گروه فیلمبرداران تولید، حکم انتقال دریافت کردیم؛ بهادری به مرکز اصفهان و من به مرکز شهرکرد. در آن زمان شهرکرد فقط یک مرکز رادیویی یک کیلوواتی داشت و من هم فیلمبردار تولید تلویزیون بودم! در این اتفاق یک طنز نهفته بود که به هر صورت باعث شد من از خانوادهام به مدت دو سال دور باشم و به جایی بروم که اصلا نیازی به من نبود. در مراکز تلویزیونی در کنار کار فیلمبرداری خبر، از هر فرصتی استفاده میکردم و از آن چه برایم جالب بود و من را به فکر وامیداشت فیلم و عکس میگرفتم و علاقمندیام به فیلمسازی مستند از همان زمان شکل گرفت. در سال 55 از ساری به تهران منتقل و در واحد فیلمبرداران تولید مشغول به کار شدم. در آن گروه چند نفر از همکارانی بودند که بعد از انقلاب چهرههای شاخص و مطرحی در سینمای ایران شدند؛ مانند حسین جعفریان، فرهاد صبا، عظیم جوانروح و چند نفر دیگر...
در بین همکاران فیلمبردار با زندهیاد محمود بهادری آشنا شدم و او را نسبت به سایرین متفاوتتر دیدم. دوستی من با او که بعدها از فیلمبرداران شاخص سینمای مستند ایران شد، ازهمان زمان آغاز و تا پایان درگذشت نابههنگام او ادامه داشت.
در سال 57 زمانی که حرکتهای انقلابی در ایران شروع شده بود، بهادری دوربینش را از تلویزیون خارج و ثبت تصویری وقایع انقلاب را آغاز کرد و من هم با او همراه شدم. بعد از مدتی با اصغر شهدوست فیلمبردار تلویزیون آموزشی آشنا شدیم و کار فیلمبرداری وقایع انقلاب را در یک گروه سه نفره ادامه دادیم. حاصل کار ما حدود چهل ساعت فیلم از وقایع انقلاب شد که فیلم طپش تاریخ به مدت 136 دقیقه از مجموعه فیلمهای گرفتهشده به کارگردانی اصغر شهدوست و تدوین داوود کنعانی آماده گردید.
پس از انقلاب نیز پیگیر ساخت فیلمهای مستند شدم و در راه علاقهام کوشیدم که این علاقمندی هنوز هم ادامه دارد ...
چکیده چندینسال کوشش من در راه هنر بدین شرح است:
. فعالیت با سمت فیلمبردار به مدت 6 سال در تلویزیون
. فیلمبردار و تصویربردار فیلمهای متعدد مستند و داستانی از کارگردانهای مختلف از سالهای 53 الی 89
. فعالیت متمرکز بهعنوان مستندساز از سال 58 تاکنون
. ساخت 7 فیلم مستند اجتماعی در سالهای 58 الی 61 که به دوره طلایی مستند اجتماعی تلویزیون معروف است
. ساخت 42 عنوان فیلم مستند که 23 مورد آن مستندهای پرتره از شخصیتهای فرهنگی، علمی و هنری ایران است از سال 58 تاکنون. لازم به توضیح است که فیلمبرداری فیلم مستند پرتره درمورد استاد احمد سمیعیگیلانی بهعلت بروز ویروس کرونا متوقف شده و کار ساخت فیلم مستند پرتره درمورد دکتر غلامحسین مصاحب در مرحله پژوهش و تحقیق است.
فیلم ها:
- قروه (1358)کارگردان و فیلمبردار
- قصه ما (1358)کارگردان و فیلمبردار
- حدیث درد (1358)کارگردان و فیلمبردار
- کشاورزی در دامغان (1359)کارگردان، فیلمبردار و تهیه کننده
- با خاک تا خاک (1359)کارگردان، فیلمبردار و تهیه کننده
- خاک، رنج، رویش (1360)کارگردان، فیلمبردار و تهیه کننده
- کوه نشین (1362)کارگردان، فیلمبردار و نویسنده
- مسجد جامع شهر کرد (1362)کارگردان، فیلمبردار و نویسنده
- شهر کرد بام ایران (1363)کارگردان، فیلمبردار، پژوهشگر و نویسنده متن
- خانه من کجاست؟ (1363)کارگردان، فیلمبردار، پژوهشگر و نویسنده متن
- هفت روز دیدار ،دو سال تجربه (1363)کارگردان، فیلمبردار و پژوهشگر
- گزارش 71 (1371) مشترک با رخشان بنی اعتماد
- بهار تا بهار (1372) مشترک با رخشان بنی اعتماد
- این فیلم ها رو به کی نشون میدین؟ (1373) مشترک با رخشان بنی اعتماد و پیروز کلانتری
- دنیا خانه من است(نیما یوشیج)(1372)کارگردان، فیلمبردار، پژوهشگر، تهیه کننده و طراح
- یادآ ر ز شمع مرده یاد آر(دکتر محمد معین)(1373)کارگردان، فیلمبردار و پژوهشگر
- درد عشقی کشیده ام که مپرس(علامه علی اکبر دهخدا)(1374)کارگردان و تهیه کننده
- اصول و فنون مذاکره(1375)کارگردان، تهیه کننده و طراح
- از خاکستر ...(1375)کارگردان، فیلمبردار و پژوهشگر
- جغرافیای عشق(استاد عباس سحاب)(1376)کارگردان، فیلمبردار و طراح
- با زبان خاموش ( دکتر بدرالزمان قریب 1) ( 1377) کارگردان، فیلمبردار و طراح
- مهر گیاه (دکتر احمد قهرمان )( 1378) کارگردان ، فیلمبردار و طراح
- آشتی با ریاضیات( 1379) کارگردان ، فیلمبردار و طراح
- آخرین باران سال (دکتر محمد حسن گنجی)(1380)کارگردان، فیلمبردار،پژوهشگرو طراح
- عشقی بزرگتر (دکتر بهادری نژاد)(1381)کارگردان
- در جستجوی راز های زمین (دکتر عبدالکریم قریبب)(1382)کارگردان، فیلمبردار، نویسنده متن و طراح
- معلمی را دوست دارم (استاد پرویز شهریاری )(1382)کارگردان، نویسنده متن و طراح
- خموش خروشان (مولانا)(1383)کارگردان و طراح
- کمال الدین جناب (دکتر جناب)(1384)کارگردان و نویسنده متن
- چون غنچه با دل تنگ(دکتر ابوالقاسم سیاه قلم)(1384)کارگردان، نویسنده متن و طراح
- فولاد خوزستان(1385)کارگردان
- عشق دردانه است (دکتر سید جعفر شهیدی)(1386)کارگردان، نویسنده متن، پژوهشگر و طراح
- ...و من غواص و دریا میکده (دکتر سید جعفر شهیدی )(1387)کارگردان، نویسنده متن، پژوهشگر
- جوانی ام در خیابان انقلاب جا ماند(1387)کارگردان، نویسنده متن، پژوهشگر و طراح
- هزار داستان امیر جاهد (استاد محمد علی امیر جاهد)(1388)کارگردان، نویسنده، پژوهشگر و طراح
- خاطره جاری است(1389)کارگردان، پژوهشگر و طراح
- عشق و علم ( پروفسور فضل الله رضا)(1386-1389)کارگردان، پژوهشگر و طراح
- صد سالگی ( دکتر محمد حسن گنجی 2)(1390)کارگردان، پژوهشگر،تهیه کننده و طراح
- زنده ام به جست و جو( استاد جواد صفی نژاد)(1392)کارگردان، پژوهشگر و طراح
- با زبان خاموش ( دکتر بدرالزمان قریب 2)(1393)کارگردان، تهیه کننده، پژوهشگر و طراح
- نادره کار ( دکتر سید محد دبیر سیاقی)(1395)کارگردان، تهیه کننده، پژوهشگر و طراح
- شناسای سخن (دکتر حسن انوری ) (1396) کارگردان ، پژوهشگر ، نویسنده و تهیه کننده
جوایز :
- فیلم مستند " با خاک تا خاک " برنده دیپلم افتخاراز جشنواره فیلم مستند کشورهای غیر متعهد در پراک ، سال 1981 میلادی
- فیلم مستند " یاد آر زشمع مرده یاد آر " برنده دیپلم افتخار از جشنواره رشد، آبان ماه 1374
- مجموع آثار مستند پرتره شخصیت ها ،برنده تندیس جشنواره سراسری " مستند کتاب " ،آبان ماه 1387
- فیلم مستند " جوانی من در خیابان انقلاب جا مانده "، برنده تندیس ویژه جشنواره فیلم شهر ، اسفند ماه 1387
- فیلم مستند " جغرافیای عشق " برنده دیپلم افتخار از نخستین جشنواره بین المللی فیلم های مستندگردشگری در شهر بم ،شهریور ماه 1382
- فیلم مستند " هزار داستان امیر جاهد " کاندیدای بهترین فیلم و بهترین پژوهش و برنده جایزه هییـ ت داوران در سومین جشنواره سینما حقیقت ، آذر ماه 1388
- فیلم مستند " جغرافیای عشق " برنده بهترین فیلم مستند در جشنواره هنری 1404 ، سال 1390
- فیلم مستند " صد سالگی " برنده بهترین فیلم مستند پرتره از جشنواره فیلمهای علمی و صنعتی، تیرماه 1392
- تندیس ویژه اولین جشنواره بین المللی فیلم های اهواز برای مجموعه مستندهای پرتره شخصیت های علمی ایران، اسفند 1393
- فیلم مستند " با زبان خاموش " کاندیدای بهترین فیلم و بهترین کارگردانی از هفدهمین جشن سینما ، شهریورماه 1394
- فیلم مستند " با زبان خاموش " برنده جایزه دوم بهترین فیلم مستند در بخش خرد و تجربه ، دهمین جشنواره سینما حقیقت ، آذر ماه 1395
منوچهر مشیری
1396/1/27
صحت اطلاعات این صفحه توسط آقای منوچهر مشیری تایید شد.